وقتی تمام دلگیر یک کوچه را

 

حواسم به برگها نیست .

 

وقتی آواز کلاغها را دشنام میدهم .

 

و از عریانی درخت روی برمیگردانم ...

 

پاییز زمزمه میکند در گوش من ...

 

پند حکیمانه ای را ...

 

روزی مثل همین قصه برگ و باد ...

 

می لغزی و می رقصی و ...

 

دور میشوی ...

 

از شاخه های زندگی .