درباره بهار ...
نکند از بهار خورده بگیری ...
این سبز بی ریا جز رویش و دمیدن امید ...
به چشم پر حسرت و تنهای تو ...
سوغاتی نداده ...
بخند و صبح باش ..
همراه این همه گل رنگارنگ ...
که در دامنش ...
برای چشمت مهیاست .
علوی مقدم ۱۴/۱/۸۹
پیام بهاری... هر چند با تاخیر ...
دوستان ندیده ام در دنیای مجازی : خانم بطحایی ... استاد شعر و قلم خانم اسحاقی ...
خانم باقری شاد ... خانم صالحی ... چلچله عزیز ... آقای حسن زاده ...
(سالی خوب وسرشار از موفقیت در پیش رویتان باشد ... هموطنان گرامی ...
بدون دروغ وصادقانه پرسه در وبلاگ شما دوستان بارها و بارها روحم را جلا داده ...
چه با خنده ... چه با افسوس ... چه با تفکر ... اندیشه هایتان همیشه بهاری . )
سلامی بهاری به :
محمود علی آقایی نازنین در تنگه جبل طارق ...
احمد رضازاده دوست داشتنی در سانفرانسیسکو ...
حمید رضا داوری کیش باستانی پر هیاهو در (گندم بخش شمالی)...
مهدی محمودی نیا (تازه داماد) در خیابان کمالی ...
محمد قروی (جادوی قرن حاضر ) در راجا مانگالا (هند) ...
حسین علیپور پول پرست در خیابان برغان ...
استاد بیمه مهدی نعمتی در میدان پرستو ...
و برادر عزیز تر از جانم حسین که راهش را از من جدا کرد ...